گاهی اگر توانستی ، اگر خواستی ، اگر هنوز نامی از من درسر داشتی نه در دل! در كوچه ی تنهایی من قدمی بگذار شلوغیه كوچه ظاهریست ، نترس ، بیا، نگاهی پرت كن و برو همین

اي ساعتهاي پر شتاب! مرا کجا مي بريد؟ بس است

؛ خسته‌ام ؛ خسته ؛ بگذاريد دلم را در گوشه‌ي آسماني

ديگر بياويزم. تا کي زمين ؛ تا کي ماه ؛ تا کي دويدن

و دويدن؟ بگذاريد کمي بايستم تا دنيا از بالاي سرم رد شود ......

تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟
وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!

میان چشمهایت جای من نیست / میان نامه ها امضای من نیست

بیا از دور دستی کن اشاره / مگو قلبت به زیر پای من نیست . . .

چه فرق میکند وسوسه سیب یا حوا ... برای کسی که آدم نیست!

یارو تو جهنم بوده سرشو میکنه تو بهشت میگه آب جوش نمیخواین؟ میگن نه، میگه پس یه موز بده !

همچو پروانه شرر را نور ديد... احمقانه در فتاد از جان بريد.

ليک شمع عشق چون آن شمع نيست... روشن اندر روشن اندر روشنی است.

او به عکس شمع‌های آتشی است... می‌نمايد آتش و جمله خوشی است.

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان
روز اول که سرشتند به گل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

دیدم دل ام گرفته
هوای گریه دارم
تواین غروب غمگین
دور از رفیق و یارم

تقصیر ما نیست که بر روی حرفهایمان نمی مانیم

زندگي شما مانند يک کتاب است. صفحه ي عنوان ، نام شماست مقدمه ي آن، معرفي شما به دنياست. صفحه هاي آن،گزارش روزانه ي تلاش ها، کوشش ها، لذت ها و ياس هاي شما مي باشد. هر روز فکر ها و  اعمال شما در کتاب زندگيتان ثبت ميشود. هر ساعت تاريخچه اي بوجود مي آيد که بايد براي هميشه باقي بماند. روزي فرا ميرسد که کلمه ي پايان بايد روي کتاب شما نوشته شود.
پس کاري کنيد که درباره ي کتابتان بگويند تاريخچه ايست از هدف عالي، خدمت بي دريغ و کارکرد بسيار خوب.

هر چه بيشتر عمر مي کنم بيشتر اطمينان پيدا مي کنم که تفاوت عمده انسانها ، تفاوت بين انسان ضعيف و قوي ، بين انسان بزرگ و کوچک ميزان توانايي يا اراده استوار و خلل ناپذير آنهاست . به اين معني که انسان قدرتمند هنگامي که هدفي را براي خود مشخص مي کند دو راه بيشتر پيش رو ندارد : يا مرگ يا پيروزي.

توماس فاول باکستون

سايه‌ام  امشب ز تنهايي مرا همراه نيست

گر  در  اين خلوت بميرم، هيچ کس آگاه نيست

من در  اين دنيا به جز سايه ندارم همدمي

اين رفيق نيمه راهم گاه هست گاه نيست . . .

افسانه‌ها را رها کن دوری و دوستی کدام است؟ فاصله‌هایند که عشق را می‌بلعند  تو  اگر نباشی ... دیگری جایت را پر می‌کند!! به همین سادگی!!!

برهنه می‌آئیم، برهنه می‌بوسیم، برهنه میمیریم

با این همه عریانی، هنوز قلب هیچکس پیدا نیست!

میخوام به سردی شبهام بخندم میخوام به پوچی فردام بخندم وقتی می‌بینمت با دیگرونی ،

تو اوج گریه‌هام میخوام بخندم  میخوام داد برنم تنهای تنهام،  میخوام وقتی میگم تنهام بخندم !

آدما میگن بارون رو دوست داریم ولی تا بارون میاد چتر باز میکنن...
میگن پرنده رو دوست داریم ولی تو قفس نگهش میدارن...
باید از دوست داشتن آدما ترسید!!

حس ميکنمت هر لحظه تو قلبم / با تو اين شب ها ميشه رويايي

 حس ميکنم دستاتو تو دستم / حس ميکنم هر لحظه اينجايي

وقتي از شادي به هوا ميپري، مواظب باش کسي زمين رو از زير پاهات نکشه!

یکی رو به زور وادار به نماز خوندن میکنن، بعد میبینن نشسته داره همینجوری دعا میکنه، میرن گوش میدن میبینن میگه: خدایا! اینا منو به زور وادار کردن به نماز خوندن، تو خودت قبول نکن

وقتى کبوترى شروع به معاشرت با کلاغها مى کند

پرهایش سفید مى ماند ، ولى قلبش سیاه مى شود

در بخشیدن خطای ‏دیگران مانند شب باش

در فروتنی مانند زمین ‏باش

در مهر و دوستی مانند ‏خورشید باش

هنگام خشم و غضب مانند ‏کوه باش

در سخاوت و کمک به‏ دیگران مانند رود باش

در هماهنگی و کنار‏ آمدن با دیگران مانند دریا باش

خودت باش همانگونه که‏ مینمایی

پس از تعمق در این هفت‏ پند به این کلمات یک بار دیگر دقت کن :
شب ، زمین ، خورشید ،‏ کوه ، رود ، دریا و انسان

گذشت ديگر آن زمان که فقط يک بار از دنيا می رفتيم
حالا : يک بار  از  شهر می رويم
يک بار  از  ديار
يک بار  از  ياد
يک بار  از  دل
و  يک بار  از  دست!